Spiracle

ˈspaɪrəkəl ˈspaɪərəkl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    spiracles

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    جانورشناسی روزنک، اسپیراکل (منفذی که در اسکلت بیرونی حشرات و هزارپایان و کرم‌های مخملی و برخی عنکبوت‌ها وجود دارد تا هوا بتواند وارد نای شود)
    • - Insects have multiple spiracles located along their body segments.
    • - حشرات روزنک‌های متعددی دارند که در امتداد بخش‌های بدن آن‌ها قرار گرفته است.
    • - The spiracle on the abdomen of the spider allowed it to breathe efficiently.
    • - اسپیراکل روی شکم عنکبوت به آن اجازه می‌دهد تا به طور مؤثر نفس بکشد.
  • noun countable
    جانورشناسی سوراخ تنفسی، اسپیراکل (سوراخ کوچکی در برخی از ماهی‌ها مانند کوسه‌ها که در پشت هر چشم قرار دارد و برای تنفس از آن استفاده می‌شود)
    • - The spiracles on a shark's head are crucial for its respiratory system.
    • - سوراخ‌های تنفسی روی سر کوسه در سیستم تنفسی آن نقش بسیار مهمی دارد.
    • - Sharks rely on their spiracles to extract oxygen from water.
    • - کوسه‌ها برای دریافت اکسیژن از آب به سوراخ‌های تنفسی خود متکی هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت spiracle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spiracle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spiracle

لغات نزدیک spiracle

پیشنهاد بهبود معانی