از کنترل خارج شدن، از دست رفتن، از دست دادن کنترل، به بینظمی کشیده شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His anger spiraled out of control, leading to a serious argument.
خشم او از کنترل خارج شد و منجر به مشاجرهای جدی شد.
Without proper management, the situation can quickly spiral out of control.
بدون مدیریت مناسب، اوضاع میتواند بهسرعت به بینظمی کشیده شود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «spiral out of control» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spiral-out-of-control