Zodiac

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

• noun singular
  نجوم منطقة‌البروج، فلک‌البروج، زودیاک، گردآسمان (کمربندی با پهنای ۱۶ درجه از کره‌ی سماوی پیرامون دایرةالبروج که حدود ۸ درجه از شمال و ۸ درجه از جنوب در امتداد آن را می‌پوشاند)
  • - The zodiac is made up of 12 constellations, each with its own unique characteristics.
  • - منطقة‌البروج از دوازده صورت فلکی تشکیل شده است که هر کدام ویژگی‌های منحصر‌به‌فرد خود را دارند.

  • - Astrologers study the zodiac to make predictions about the future.
  • - اخترشناسان زودیاک را بررسی می‌کنند تا در مورد آینده پیش‌بینی کنند.
• noun countable
  زودیاک (تصویری که نمایانگر منطقةالبروج (زودیاک) است)
  • - The zodiac sign of a person is determined by their birth date.
  • - علامت زودیاک افراد با تاریخ تولد آن‌ها مشخص می‌شود.

  • - My favorite zodiac is Pisces.
  • - زودیاک محبوب من حوت است.
• noun
  مجازی دوره
  • - Each religion has its own unique zodiac of feasts and fasts.
  • - هر دین دوره‌ی منحصر‌به‌فرد اعیاد و وقایع خود است.

  • - In Hinduism, the zodiac of feasts and fasts is closely linked to the lunar calendar.
  • - در هندوئیسم، دوره‌ی اعیاد اعیاد و وقایع با تقویم قمری پیوند تنگاتنگی دارد.