(پس از تغییرات زیاد) به وضع پیشین بازگشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I felt I had come full circle.
احساس میکردم که دوباره به خانهی اول برگشتهام (یک دور کامل زدهام).
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «come full circle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/come-full-circle