فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Airfoil

American: ˈerˈfɔɪl British: ˈerˈfɔɪl

معنی‌ها

noun

برگه‌ی هوابر، شه‌پر، بالواره، دوکواره (تیغه‌های مسطح یا خمیده مثل بال به‌ویژه برای کنترل حرکت هواپیما در هوا)

noun

سطح بالمانند برای حفظ تعادل به هنگام سرعت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد airfoil

  1. noun a device that provides reactive force when in motion relative to the surrounding air; can lift or control a plane in flight
    Synonyms:
    surface aerofoil control-surface

ارجاع به لغت airfoil

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «airfoil» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/airfoil

لغات نزدیک airfoil

پیشنهاد بهبود معانی