Emerging Market

ɪˌmɜːrdʒɪŋ ˈmɑːrkɪt ɪˌmɜːdʒɪŋ ˈmɑːkɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    emerging markets

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
بازار نوظهور، بازار درحال توسعه (کشورها یا مناطقی که درحال رشد سریع اقتصادی هستند و بازارهای مالی آن‌ها نسبت به سایر کشورها توسعه‌ی بیشتری یافته‌اند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Analysts predict strong growth in the emerging market for technology startups.
- تحلیلگران رشد شدیدی را در بازار درحال توسعه‌ی استارتاپ‌های فناوری پیش‌بینی می‌کنند.
- Many companies are expanding their operations into the emerging market of Southeast Asia.
- بسیاری از شرکت‌ها درحال گسترش فعالیت‌های خود در بازار نوظهور جنوب شرقی آسیا هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد emerging market

  1. noun a country that is in the process of developing its economy and infrastructure, and typically has lower income levels, a more volatile political environment, and a less mature financial market compared to developed countries

ارجاع به لغت emerging market

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «emerging market» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/emerging-market

لغات نزدیک emerging market

پیشنهاد بهبود معانی