معنی figure of speech به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈfɪɡjərəvˈspiːtʃ ˈfɪɡərəvspiːtʃ

معنی

استعاره، (جمع) صنایع ادبی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد figure of speech

noun turn of expression

Synonyms:

expression image metaphor simile analogy irony hyperbole rhetoric understatement trope allusion satire paradox euphemism conceit personification allegory antithesis anaphora ellipsis synecdoche litotes oxymoron onomatopoeia parable malapropism bathos euphuism tropolgy antistrophe asyndeton aposiopesis apostrophe proteron adumbration echoism

ارجاع به لغت figure of speech

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «figure of speech» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/figure of speech

لغات نزدیک figure of speech

- figure
- figure in
- figure of speech
- figure on
- figure out

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!