B, b (the second letter of the Persian/Farsi alphabet)
صدای «ب» در کلاس منعکس میشود.
The sound of "b" echoes in the classroom.
در زبان فارسی، «ب» بیانگر صدایی منحصربهفرد است.
In Persian, "b" represents a unique sound.
preposition which turns a word into an adverb
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بهسادگی
simply
بهسختی
hardly
an imperative prefix
برو!
go!
او باید اشتباهش را بپذیرد.
He must accept his mistake
بیا!
come!
بستان!
take!
a sign indicating ownership or having
بههوش
careful
بهجسارت
powerful
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ب» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ب