امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Stepmom

ˈstepmɑːm ˈstepmɒm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    مادرخوانده، نامادری، همسر پدر، زن‌بابا
    • - My stepmom always makes the best foods.
    • - مادرخوانده‌ی من همیشه بهترین غذاها را می‌پزد.
    • - My stepmom always supports me in my decisions.
    • - نامادری‌ام همیشه در تصمیماتم از من حمایت می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت stepmom

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stepmom» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stepmom

لغات نزدیک stepmom

پیشنهاد بهبود معانی