فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Bod

bɑːd bɒd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • noun
    (عامیانه) بدن انسان
  • noun
    (عامیانه) (انگلیس) آدم، شخص
  • مخفف: نیاز بیوشیمیایی به اکسیژن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد bod

  1. noun Alternative names for the body of a human being
    Synonyms: human body, physical-body, material-body, soma, build, figure, physique, anatomy, shape, chassis, frame, form, flesh

ارجاع به لغت bod

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bod» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bod

لغات نزدیک bod

پیشنهاد بهبود معانی