انگلیسی آمریکایی قابل توجه، شایان توجه، چشمگیر، برجسته، پرشکوه، پرجلوه، تماشایی، خفن، توپ
That was a bodacious performance—you totally nailed it!
اجرای خفنی بود؛ واقعاً گل کاشتی!
The movie was full of bodacious stunts and explosions.
فیلم پر از بدلکاریها و انفجارهای تماشایی بود.
That was a bodacious idea—you impressed the team.
ایدهی قابل توجهی بود؛ اعضای تیم رو تحتتأثیر قرار دادی.
انگلیسی آمریکایی جذاب، دلفریب، دلربا، تحریککننده، اغواگر، شهوتانگیز، خوشاندام
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She looked absolutely bodacious in that tight leather outfit.
او در آن لباس چرمی تنگ واقعاً جذاب به نظر میرسید.
She walked into the party wearing a bodacious red dress that turned every head.
او با لباس قرمز دلفریبی وارد مهمانی شد که نگاه همه را به خود جلب کرد.
انگلیسی آمریکایی آشکار، واضح، مبرهن، غیرقابل انکار، بیچونوچرا، انکارناپذیر، مسلم، تابلو
The evidence in this case is bodacious, leaving no room for doubt.
مدارک این پرونده انکارناپذیر هستند و جایی برای شک باقی نمیگذارند.
The mistake he made was bodacious—there was no way to overlook it.
اشتباهی که او مرتکب شد کاملاً مبرهن بود و هیچ راهی برای نادیده گرفتن آن وجود نداشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bodacious» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bodacious