با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Verily

ˈverəli ˈverəli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb
    هر آینه، حقیقتاً، به‌راستی، در حقیقت، واقعاً، همانا
    • - The wise old man, verily, imparted his knowledge to the young students.
    • - همانا پیرمرد خردمند شاگردانش را از دانشش بهره‌مند ساخت.
    • - Verily, the storm was fierce and unrelenting.
    • - طوفان حقیقتاً تند و بی‌رحم بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد verily

  1. adverb In truth
    Synonyms: actually, fairly, genuinely, indeed, positively, really, truly, truthfully
  2. adjective
    Synonyms: in very truth, certainly, unquestionably, undoubtedly, without-question, in-fact, beyond doubt

ارجاع به لغت verily

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «verily» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/verily

لغات نزدیک verily

پیشنهاد بهبود معانی