صادقانه، خالصانه
She genuinely apologized for her mistake.
او صادقانه بابت اشتباهش عذرخواهی کرد.
He thanked his friend genuinely.
او از دوستش خالصانه تشکر کرد.
واقعاً، بهراستی (برای تأکید)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He is genuinely talented at playing the piano.
او در نواختن پیانو واقعاً بااستعداد است.
She seemed genuinely surprised by the news.
به نظر میرسید که او بهراستی از این خبر شگفتزده شده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «genuinely» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/genuinely