فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Orthogonal

ɔːrˈθɒɡənl̩ ɔːˈθɒɡənl̩

معنی‌ها

adjective

متعامد

adjective

راست گوشه، قائم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد orthogonal

  1. adjective not pertinent to the matter under consideration
    Synonyms:
    impertinent immaterial extraneous
  1. adjective having a set of mutually perpendicular axes; meeting at right angles
    Synonyms:
    rectangular

ارجاع به لغت orthogonal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «orthogonal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/orthogonal

لغات نزدیک orthogonal

پیشنهاد بهبود معانی