Project Manager

    ˌprɑːdʒekt ˈmænədʒər ˌprɑːdʒekt ˈmænədʒər ˌprɒdʒekt ˈmænɪdʒə ˌprɒdʒekt ˈmænɪdʒə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      project managers

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    مدیر پروژه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - The project manager's experience was invaluable to the project.
    - تجربه‌ی مدیر پروژه برای پروژه بسیار ارزشمند بود.
    - The project manager faced several unexpected issues last week.
    - مدیر پروژه هفته‌ی گذشته با چندین مشکل غیرمنتظره مواجه شد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت project manager

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «project manager» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/project-manager

    لغات نزدیک project manager

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه