امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Knock Together

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

phrasal verb
با‌ عجله سر‌ هم کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد knock together

  1. phrasal verb Assemble something quickly; to knock up

ارجاع به لغت knock together

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «knock together» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/knock-together

لغات نزدیک knock together

پیشنهاد بهبود معانی