گذشتهی ساده:
cobbledشکل سوم:
cobbledسومشخص مفرد:
cobblesوجه وصفی حال:
cobblingشکل جمع:
cobblesقلوهسنگ (معمولاً بهصورت جمع میآید)
The cobbles on the street were worn smooth from years of foot traffic.
قلوهسنگهای خیابان به دلیل سالها رفتوآمد پیاده فرسوده شده بودند.
She loved the sound of her heels clicking against the cobbles.
او از صدای خوردن پاشنههایش روی قلوهسنگها خوشش میآمد.
سنگفرش کردن، با قلوهسنگ فرش کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The city council decided to cobble the historic downtown street.
شورای شهر تصمیم گرفت خیابان تاریخی مرکز شهر را سنگفرش کند.
The old road was in desperate need of repair, so we had to cobble it before winter arrived.
جادهی قدیمی نیاز مبرمی به بازسازی داشت، بنابراین پیش از رسیدن زمستان مجبور شدیم آن را با قلوهسنگ فرش کنیم.
پینهدوزی کردن، تعمیر کردن (کفش و غیره)
The cobbler cobbled the shoes.
پینهدوز کفشها را پینهدوزی کرد.
He learned how to cobble from his grandfather.
تعمیر کردن را از پدربزرگش آموخت.
سرهمبندی کردن
The artist cobbled various pieces of glass.
این هنرمند قطعات مختلف شیشه را سرهمبندی کرد.
They managed to cobble together a last-minute presentation for the client.
آنان موفق شدند ارائهای دقیقهآخری برای مشتری سرهمبندی کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cobble» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cobble