شکل جمع:
cobblersپینهدوز (کسی که کفشها را تعمیر میکند)
The cobbler fixed my old shoes in no time.
پینهدوز کفشهای کهنهام را در کمترین زمان درست کرد.
The cobbler's shop smelled of leather and shoe polish.
در مغازهی پینهدوز بوی چرم و واکس کفش به مشام میرسید.
انگلیسی آمریکایی غذا و آشپزی کیک میوه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The cobbler had a perfectly golden crust.
کیک میوه پوستهای کاملاً طلایی داشت.
I love the taste of peach cobbler.
من عاشق طعم کیک میوهی هلو هستم.
انگلیسی بریتانیایی چرندیات، مزخرفات، چرتوپرت (cobblers)
The politician's promises were nothing but cobblers.
وعدههای این سیاستمدار چیزی جز چرندیات نبود.
Don't listen to his stories, they are all cobblers.
داستانهای اون رو گوش نده، همهشون چرتوپرت هستن.
قدیمی کارگر ناشی
The cobbler's hands were covered in dirt.
دستهای این کارگر ناشی غرق در گردوخاک بود.
The cobbler's lack of skill was evident.
بیمهارتی این کارگر ناشی مشهود بود.
انگلیسی آمریکایی کابلر (نوعی مشروب یخی حاوی شراب و ویسکی یا رام و مرکبات و شکر و غیره)
The cobbler was the perfect drink to cool down on a hot summer day.
کابلر نوشیدنی عالیای برای خنک شدن در روز گرم تابستان بود.
I sipped on the cobbler.
جرعهای از کابلر نوشیدم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cobbler» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cobbler