فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Outdoor

ˈaʊtˌdɔːr ˌaʊtˈdɔː

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: outdoors

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1

بیرون، بیرونی، بیرون از خانه

I love spending time in the outdoor garden, tending to my plants.

من عاشق گذراندن وقت در باغچه‌ی بیرونی و مراقبت از گیاهانم هستم.

They installed new lighting for their outdoor patio area.

آن‌ها روشنایی جدیدی را برای محوطه‌ی حیاط بیرونی خود نصب کردند.

adjective

در فضای باز، در هوای آزاد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

an outdoor concert

کنسرت در هوای آزاد

The outdoor cafe was buzzing with customers.

کافه در هوای آزاد پر از مشتری بود.

adjective

(علاقه‌مند به فعالیت در) فضای باز، هوای آزاد (معمولاً فعالیت ورزشی)

Her passion for outdoor activities led her to explore new hiking trails.

اشتیاق او به فعالیت در فضای باز او را به کشف مسیرهای پیاده‌روی جدید سوق داد.

She enjoys many outdoor activities, such as hiking and cycling.

او از بسیاری از فعالیت‌های فضای باز مانند پیاده‌روی و دوچرخه‌سواری لذت می‌برد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد outdoor

  1. adjective, adverb in the open air
    Synonyms:
    outside out-of-doors in the open free natural informal casual yard garden rustic picnic alfresco patio healthful invigorating unrestricted woods nature-loving hilltop mountain out of the house
    Antonyms:
    indoor

Collocations

outdoor sports

ورزش‌‌های هوای باز، ‌ورزش‌های هوای آزاد

ارجاع به لغت outdoor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outdoor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/outdoor

لغات نزدیک outdoor

پیشنهاد بهبود معانی