فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Indoor

ˌɪnˈdɔːr ˈɪndɔː

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective A2

خانگی، زیر سقف، درونی، داخلی، سرپوشیده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

an indoor swimming pool

استخر شنای سرپوشیده

an indoor dress

لباس خانگی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد indoor

  1. adjective located, suited for, or taking place within a building
    Antonyms:
    outdoor

Collocations

indoor sports

ورزش در جاهای سرپوشیده

ورزش‌های داخل سالن، ورزش‌های بسته‌جای

ارجاع به لغت indoor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «indoor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/indoor

لغات نزدیک indoor

پیشنهاد بهبود معانی