شکل جمع:
axlesمحور، اکسل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The wagon's axle broke, causing it to come to a sudden halt.
محور واگن شکست و باعث توقف ناگهانی آن شد.
The weight of the heavy load caused strain on the truck's rear axle.
وزن بار سنگین باعث ایجاد فشار بر اکسل عقب کامیون شد.
میل محور، سگدست
محور دیفرانسیل، (اتومبیل) میل پولس
اتصال محوری
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «axle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/axle