آخرین به‌روزرسانی:

Switch Off

swɪtʃ ɔf swɪtʃ ɒf

گذشته‌ی ساده:

switched off

شکل سوم:

switched off

سوم‌شخص مفرد:

switches off

وجه وصفی حال:

switching off

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb informal

از توجه به کسی یا چیزی دست برداشتن، بی‌توجهی کردن

It's important to switch off from work and spend quality time with loved ones to maintain a healthy work-life balance.

برای حفظ تعادل بین کار و زندگی، مهم است که از توجه به کار دست بردارید و با عزیزان خود وقت بگذرانید.

When the meeting became unproductive, I decided to switch off and focus on my own tasks.

وقتی جلسه غیرسازنده و بی‌حاصل شد، تصمیم گرفتم به آن بی‌توجهی کنم و روی وظایف خودم تمرکز کنم.

phrasal verb

خاموش کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Don't forget to switch off the lights before leaving the room.

یادت نره که قبل از خروج از اتاق، چراغ‌ها رو خاموش کنی.

I always switch off my laptop before going to bed to save energy.

همیشه قبل از رفتن به رختخواب، لپ‌تاپ را خاموش می‌کنم تا در مصرف انرژی صرفه‌جویی کنم.

پیشنهاد بهبود معانی

سوال‌های رایج switch off

گذشته‌ی ساده switch off چی میشه؟

گذشته‌ی ساده switch off در زبان انگلیسی switched off است.

شکل سوم switch off چی میشه؟

شکل سوم switch off در زبان انگلیسی switched off است.

وجه وصفی حال switch off چی میشه؟

وجه وصفی حال switch off در زبان انگلیسی switching off است.

سوم‌شخص مفرد switch off چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد switch off در زبان انگلیسی switches off است.

ارجاع به لغت switch off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «switch off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/switch-off

لغات نزدیک switch off

پیشنهاد بهبود معانی