امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Perm

pɜːrm pɜːrm pɜːm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun
(محاوره) (مو) فرِ دائم، فِر شش‌ماهه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
verb - transitive
(محاوره) (مو) فر (شش‌ماهه) زدن
noun
(در بریتانیا، محاوره، در شرط‌بندی فوتبال) جابه‌جا کردن ترتیب تیم‌ها
verb - transitive
(در بریتانیا، محاوره، در شرط بندی فوتبال) (نام تیم‌ها) ترتیب ... را عوض کردن
- She had her hair cut and permed.
- او داد موهایش را کوتاه کنند و فر شش ماهه بزنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد perm

  1. noun A city in the European part of Russia
    Synonyms:
    molotov
  1. noun A series of waves in the hair made by applying heat and chemicals
    Synonyms:
    permanent-wave permanent

ارجاع به لغت perm

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «perm» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/perm

لغات نزدیک perm

پیشنهاد بهبود معانی