آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Ail

eɪl eɪl

معنی ail | جمله با ail

verb - transitive verb - intransitive

آزردن، پریشان کردن، درد یا کسالتی داشتن، مانع شدن، عقب انداختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

What's ailing her?

کسالت او چیست؟

He has ailed ever since he came back.

از هنگام بازگشتش تاکنون بیمارگونه بوده‌ است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Inflation and unemployment have been ailing the country's economy.

تورم و بیکاری به اقتصاد کشور آسیب رسانده است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد ail

ارجاع به لغت ail

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ail» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ail

لغات نزدیک ail

پیشنهاد بهبود معانی