خوب عمل کردن، خوب کار کردن، خوب ظاهر شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Even though it was his first time performing on stage, he gave a good account of himself and impressed the audience with his singing skills.
علیرغم اینکه اولین بار بود که روی صحنه اجرا میکرد اما خوب عمل کرد و با مهارت خوانندگیاش تماشاگران را تحتتأثیر قرار داد.
The new employee was eager to give a good account of herself in her new role.
کارمند جدید مشتاق بود که در سمت جدیدش خوب ظاهر شود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «give a good account of oneself» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/give-a-good-account-of-oneself