Give A Good Account Of Oneself

آخرین به‌روزرسانی:
  • Idiom
    خوب عمل کردن، خوب کار کردن، خوب ظاهر شدن
    • - Even though it was his first time performing on stage, he gave a good account of himself and impressed the audience with his singing skills.
    • - علی‌رغم اینکه اولین بار بود که روی صحنه اجرا می‌کرد اما خوب عمل کرد و با مهارت خوانندگی‌اش تماشاگران را تحت‌تأثیر قرار داد.
    • - The new employee was eager to give a good account of herself in her new role.
    • - کارمند جدید مشتاق بود که در سمت جدیدش خوب ظاهر شود.
پیشنهاد و بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات نزدیک give a good account of oneself

پیشنهاد و بهبود معانی