آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Emigration

ˌemɪˈgreɪʃn ˌemɪˈgreɪʃn

شکل جمع:

emigrations

معنی emigration | جمله با emigration

noun countable uncountable

مهاجرت، کوچ، ترک وطن (خارج شدن از کشور برای همیشه)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

In the nineteenth century, mass emigration to America shaped its culture.

در قرن نوزدهم، کوچ گسترده به آمریکا فرهنگ آن کشور را شکل داد.

His emigration to Canada was motivated by better career opportunities.

مهاجرت او به کانادا به‌دلیل فرصت‌های شغلی بهتر بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the emigration of people from famine-stricken countries

برون‌کوچ (مهاجرت) مردم از کشورهای قحطی‌زده

emigration officials

مقامات رسمی (اداره‌ی) مهاجرت

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد emigration

  1. noun migration
    Antonyms:
    remaining arriving

سوال‌های رایج emigration

شکل جمع emigration چی میشه؟

شکل جمع emigration در زبان انگلیسی emigrations است.

ارجاع به لغت emigration

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «emigration» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/emigration

لغات نزدیک emigration

پیشنهاد بهبود معانی