امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Internal Migration

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    collocation noun
    مهاجرت داخلی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - The government is studying the effects of internal migration on urban areas.
    - دولت درحال مطالعه‌ی تأثیرات مهاجرت داخلی بر مناطق شهری است.
    - Internal migration often leads to cultural exchanges between different regions.
    - مهاجرت داخلی اغلب به تبادل فرهنگی بین مناطق مختلف منجر می‌شود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد internal migration

    1. noun the movement of people within a country, often from one region or area to another

    ارجاع به لغت internal migration

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «internal migration» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/internal-migration

    لغات نزدیک internal migration

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی