گذشتهی ساده:
carpenteredشکل سوم:
carpenteredسومشخص مفرد:
carpentersوجه وصفی حال:
carpenteringشکل جمع:
carpentersنجار، درودگر (فردی که در ساخت، تعمیر و نصب ساختارهای چوبی تخصص دارد)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
The carpenter crafted a beautiful wooden table.
نجار میز چوبی زیبایی را ساخت.
The carpenter used a variety of tools to complete the job.
نجار برای تکمیل کار از ابزارهای مختلفی استفاده کرد.
My neighbor is a talented carpenter who builds custom furniture.
همسایهی من نجار بااستعدادی است که مبلمان سفارشی میسازد.
در حرفهی نجاری مشغول بودن، نجاری کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He carpentered for five years, then joined the navy.
پنج سال نجاری کرد و سپس به نیروی دریایی پیوست.
He decided to carpenter in her father's workshop.
او تصمیم گرفت که در کارگاه پدرش به حرفهی نجاری مشغول شود.
(صنایع چوبی) ساختن، نجاری کردن
She carpentered a beautiful frame from reclaimed wood.
او از چوبهای بازیافتی قاب زیبایی ساخت.
The team carpentered a new stage for the theater performance.
اعضای تیم برای اجرای تئاتر صحنهی نمایش جدیدی را ساختند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «carpenter» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/carpenter