امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Carpenter

ˈkɑːrpəntər ˈkɑːpəntə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    carpenters

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive countable
درودگر، نجار، نجاری کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a bench carpenter
- مبل‌ساز، نجار میز و صندلی
- He carpentered for five years, then joined the navy.
- پنج سال نجاری کرد و سپس وارد (خدمت) نیروی دریایی شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد carpenter

  1. noun person who works with wood
    Synonyms: artisan, builder, cabinetmaker, carps, chips, craftsperson, joiner, laborer, mason, woodworker, worker

ارجاع به لغت carpenter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «carpenter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/carpenter

لغات نزدیک carpenter

پیشنهاد بهبود معانی