زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Slag

slæɡ slæɡ

معنی slag

noun adverb

تفاله، کف، چرک، درده، خاکستر، گداز آتشفشانی، فلز نیم‌سوخته، مزخرف، آشغال، تفاله گرفتن از

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد slag

  1. noun the scum formed by oxidation at the surface of molten metals
    Synonyms:
    residue debris ashes refuse dross cinders scoria lava recrement

ارجاع به لغت slag

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «slag» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slag

لغات نزدیک slag

پیشنهاد بهبود معانی