فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Ashes

ˈæʃɪz ˈæʃɪz

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun plural

خاکستر

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

The house burnt to ashes.

خانه به خاکستر تبدیل شد.

Take the fireplace ashes out!

خاکستر بخاری را ببر بیرون!

noun plural

(پس از سوزاندن جسد) خاکستر مرده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

They burned the body and threw the ashes into the river.

جسد را سوزاندند و خاکسترش را در رودخانه ریختند.

Her ashes were scattered at sea.

خاکستر او به دریا ریخته شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ashes

  1. noun powder remains after a fire
    Synonyms:
    dust powder soot ash cinders charcoal embers slag
  1. noun ruins
    Synonyms:
    debris remains rubble remnants relics vestiges

Collocations

cigarette ashes

خاکستر سیگار

Idioms

in sack cloth and ashes

در سوگواری یا ندامت عمیق

ارجاع به لغت ashes

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ashes» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ashes

لغات نزدیک ashes

پیشنهاد بهبود معانی