آیکن بنر

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف پاییزی «اشتراک هوش مصنوعی»

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف هوش مصنوعی

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Sinter

ˈsɪntər ˈsɪntə

گذشته‌ی ساده:

sintered

شکل سوم:

sintered

سوم‌شخص مفرد:

sinters

وجه وصفی حال:

sintering

معنی sinter | جمله با sinter

verb - intransitive verb - transitive

زینتر کردن یا شدن (همجوشی در دماهای پایین‌تر از ذوب)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

During the process, the particles gradually sintered into a dense mass.

درطول فرآیند، ذرات به‌تدریج به توده‌ای متراکم زینتر شدند.

Powders can be compacted and then sintered to produce industrial parts.

پودرها می‌توانند فشرده و سپس زینتر شوند تا قطعات صنعتی تولید گردد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت sinter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sinter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sinter

لغات نزدیک sinter

پیشنهاد بهبود معانی