امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Extern

ˈekstɜːrn ˈekstɜːn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
بیرونی، خارجی، ظاهری، واقع در خارج، کمک پزشک روزانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد extern

  1. noun A person connected with, but not living in, an institution, as a nonresident doctor in a hospital
    Synonyms: medical extern

ارجاع به لغت extern

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «extern» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/extern

لغات نزدیک extern

پیشنهاد بهبود معانی