آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۱ مرداد ۱۴۰۴

    Within

    wɪðˈɪn / / wɪθˈɪn wɪðˈɪn

    معنی within | جمله با within

    adverb preposition B1

    در، داخل، توی، در توی، در حدود، مطابق، به اندازه، در ظرف، در مدت، در حصار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    India is a continent within a continent.

    هندوستان اقلیمی است در اقلیم دیگر.

    within the doors

    توی اتاق (یا ساختمان)

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    It is cold within and without.

    درون و بیرونش سرد است.

    There are spies within the organization.

    در درون سازمان جاسوس وجود دارد.

    She was outwardly calm but raging within.

    او ظاهراً آرام بود؛ ولی خشم در درونش زبانه می‌کشید.

    His heart sank within him.

    قلبش فرو ریخت.

    The water is stored within the soil.

    آب در درون خاک ذخیره می‌شود.

    within the country

    در داخل کشور

    The persons within named.

    اشخاصی که نام آن‌ها در زیر آمده است.

    within the law

    در محدوده‌ی قانون

    Abbas died within a year of his wife's death.

    عباس کمتر از یک سال پس از مرگ زنش فوت کرد.

    to live within one's income

    به اندازه‌ی درآمد خود خرج کردن

    He came within two meters of the snake.

    او تا دو متری مار جلو آمد.

    within reach

    در دسترس

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد within

    1. adverb inside
      Synonyms:
      in indoors inward interior inner in reach not beyond not outside not over in a period
      Antonyms:
      outside

    سوال‌های رایج within

    معنی within به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «within» در زبان فارسی به «درون»، «داخل» یا «در چارچوب» ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «within» یکی از حروف اضافه (preposition) مهم در زبان انگلیسی است که برای بیان قرارگیری چیزی در فضای داخلی یا محدوده‌ی خاصی به کار می‌رود. این کلمه می‌تواند اشاره به مکان، زمان، یا حتی چارچوب‌های معنایی و مفهومی داشته باشد. به عبارت دیگر، «within» نشان‌دهنده‌ی محدودیت یا حداکثر دامنه‌ای است که یک موضوع یا اتفاق در آن جای می‌گیرد.

    در کاربرد مکانی، «within» برای بیان این استفاده می‌شود که چیزی در داخل یا در محدوده‌ی جایی قرار دارد؛ مثلاً «within the room» به معنی «درون اتاق» است. این مفهوم فضای بسته و مشخص را به مخاطب منتقل می‌کند و تاکید بر حضور در محدوده‌ای مشخص دارد. همچنین، این کلمه می‌تواند برای اشاره به فاصله یا محیطی به کار رود که چیزی در آن محصور است، مانند «within the city» به معنای «در داخل شهر».

    «Within» علاوه بر کاربرد مکانی، در زمینه‌های زمانی نیز بسیار پرکاربرد است. برای مثال، عبارت «within an hour» به معنای «طی یک ساعت» یا «در عرض یک ساعت» است. این کاربرد به ما می‌گوید که اتفاقی در بازه زمانی مشخصی رخ می‌دهد یا باید رخ دهد. از این رو، «within» محدوده‌ی زمانی مشخصی را تعریف می‌کند و بیانگر حداکثر زمانی است که مورد نظر قرار دارد.

    علاوه بر موارد ذکر شده، «within» در کاربردهای انتزاعی‌تر و مفهومی نیز استفاده می‌شود. مثلاً وقتی می‌گوییم «within reason» یعنی «در چارچوب منطق» یا «در حد معقول»، که نشان‌دهنده‌ی محدودیت یا مرزهای غیرمادی است. این توانایی «within» در ایجاد چارچوب‌های معنایی باعث شده که در مباحث گوناگون از حقوق و قوانین گرفته تا مباحث روزمره و ادبی، کاربرد گسترده‌ای داشته باشد.

    ریشه‌شناسی «within» به ترکیب «with» به معنای «با» و «in» به معنای «در» برمی‌گردد و در اصل بیانگر «در داخل» یا «در میان» چیزی است. این ساختار دو قسمتی، به خوبی ماهیت محدودکننده و محصورکننده‌ی این حرف اضافه را نشان می‌دهد. به همین دلیل، «within» یکی از واژگان کلیدی برای بیان مفهوم «قرار داشتن در محدوده‌ای خاص» در زبان انگلیسی است.

    ارجاع به لغت within

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «within» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/within

    لغات نزدیک within

    • - withholder
    • - withholding tax
    • - within
    • - within (or beyond) the bounds of possibility
    • - within (or in) living memory
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.