آیکن بنر

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! همه‌شون در فست‌دیکشنری مرتب شدن

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! گرامر زمان‌ها در Fastdic

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Within

wɪðˈɪn / / wɪθˈɪn wɪðˈɪn

معنی within | جمله با within

adverb preposition B1

در، داخل، توی، در توی، در حدود، مطابق، به اندازه، در ظرف، در مدت، در حصار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

India is a continent within a continent.

هندوستان اقلیمی است در اقلیم دیگر.

within the doors

توی اتاق (یا ساختمان)

نمونه‌جمله‌های بیشتر

It is cold within and without.

درون و بیرونش سرد است.

There are spies within the organization.

در درون سازمان جاسوس وجود دارد.

She was outwardly calm but raging within.

او ظاهراً آرام بود؛ ولی خشم در درونش زبانه می‌کشید.

His heart sank within him.

قلبش فرو ریخت.

The water is stored within the soil.

آب در درون خاک ذخیره می‌شود.

within the country

در داخل کشور

The persons within named.

اشخاصی که نام آن‌ها در زیر آمده است.

within the law

در محدوده‌ی قانون

Abbas died within a year of his wife's death.

عباس کمتر از یک سال پس از مرگ زنش فوت کرد.

to live within one's income

به اندازه‌ی درآمد خود خرج کردن

He came within two meters of the snake.

او تا دو متری مار جلو آمد.

within reach

در دسترس

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد within

  1. adverb inside
    Synonyms:
    in indoors inward interior inner in reach not beyond not outside not over in a period
    Antonyms:

سوال‌های رایج within

معنی within به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «within» در زبان فارسی به «درون»، «داخل» یا «در چارچوب» ترجمه می‌شود.

واژه‌ی «within» یکی از حروف اضافه (preposition) مهم در زبان انگلیسی است که برای بیان قرارگیری چیزی در فضای داخلی یا محدوده‌ی خاصی به کار می‌رود. این کلمه می‌تواند اشاره به مکان، زمان، یا حتی چارچوب‌های معنایی و مفهومی داشته باشد. به عبارت دیگر، «within» نشان‌دهنده‌ی محدودیت یا حداکثر دامنه‌ای است که یک موضوع یا اتفاق در آن جای می‌گیرد.

در کاربرد مکانی، «within» برای بیان این استفاده می‌شود که چیزی در داخل یا در محدوده‌ی جایی قرار دارد؛ مثلاً «within the room» به معنی «درون اتاق» است. این مفهوم فضای بسته و مشخص را به مخاطب منتقل می‌کند و تاکید بر حضور در محدوده‌ای مشخص دارد. همچنین، این کلمه می‌تواند برای اشاره به فاصله یا محیطی به کار رود که چیزی در آن محصور است، مانند «within the city» به معنای «در داخل شهر».

«Within» علاوه بر کاربرد مکانی، در زمینه‌های زمانی نیز بسیار پرکاربرد است. برای مثال، عبارت «within an hour» به معنای «طی یک ساعت» یا «در عرض یک ساعت» است. این کاربرد به ما می‌گوید که اتفاقی در بازه زمانی مشخصی رخ می‌دهد یا باید رخ دهد. از این رو، «within» محدوده‌ی زمانی مشخصی را تعریف می‌کند و بیانگر حداکثر زمانی است که مورد نظر قرار دارد.

علاوه بر موارد ذکر شده، «within» در کاربردهای انتزاعی‌تر و مفهومی نیز استفاده می‌شود. مثلاً وقتی می‌گوییم «within reason» یعنی «در چارچوب منطق» یا «در حد معقول»، که نشان‌دهنده‌ی محدودیت یا مرزهای غیرمادی است. این توانایی «within» در ایجاد چارچوب‌های معنایی باعث شده که در مباحث گوناگون از حقوق و قوانین گرفته تا مباحث روزمره و ادبی، کاربرد گسترده‌ای داشته باشد.

ریشه‌شناسی «within» به ترکیب «with» به معنای «با» و «in» به معنای «در» برمی‌گردد و در اصل بیانگر «در داخل» یا «در میان» چیزی است. این ساختار دو قسمتی، به خوبی ماهیت محدودکننده و محصورکننده‌ی این حرف اضافه را نشان می‌دهد. به همین دلیل، «within» یکی از واژگان کلیدی برای بیان مفهوم «قرار داشتن در محدوده‌ای خاص» در زبان انگلیسی است.

ارجاع به لغت within

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «within» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/within

لغات نزدیک within

پیشنهاد بهبود معانی