با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Redirect

/ˌriː.daɪˈrekt/ /ˌriː.dɪˈrekt/ /ˌriː.daɪˈrekt/ /ˌriː.dɪˈrekt/
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    redirected
  • شکل سوم:

    redirected
  • سوم شخص مفرد:

    redirects
  • وجه وصفی حال:

    redirecting
  • شکل جمع:

    redirects

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive
    به آدرس جدید فرستادن (نامه و بسته و غیره)
    • - I need to redirect this package to a different address.
    • - باید این بسته را به آدرس دیگری بفرستم.
    • - The post office can redirect your mail to a temporary address if you're going on vacation.
    • - اگر به تعطیلات می‌روید، اداره‌ی پست می‌تواند نامه‌ی شما را به یک آدرس موقت بفرستد.
  • verb - transitive
    در جای دیگری به کار گرفتن، به کار دیگری تخصیص دادن (پول و سرمایه و غیره)
    • - The manager redirected the employee's bonus to purchase new equipment for the team.
    • - مدیر پاداش کارمند را برای خرید تجهیزات جدید برای تیم تخصیص داد.
    • - The government redirected funds from the education budget to improve infrastructure.
    • - حکومت اعتبارات بودجه‌ی آموزش‌وپرورش را برای بهبود زیرساخت‌ها به کار گرفت.
  • verb - transitive
    تغییر جهت دادن، تغییر مسیر دادن، جهت چیزی را عوض کردن
    • - The workers had to redirect traffic.
    • - کارگران مجبور شدند آمد‌وشد را تغییر مسیر دهند.
    • - The coach redirected the player.
    • - مربی جهت بازیکن را عوض کرد.
    • - The firewall was set up to redirect any suspicious website requests to a warning page.
    • - فایروال برای تغییر مسیر هر درخواست وب‌سایت مشکوک به صفحه‌ی هشدار راه‌اندازی شد.
  • noun
    حقوق بازپرسی مجدد (از شاهد)
    • - The judge began the redirect.
    • - قاضی بازپرسی مجدد را آغاز کرد.
    • - The redirect revealed new information that contradicted the earlier testimony.
    • - در بازپرسی مجدد اطلاعات جدیدی فاش شد که با شهادت قبلی در تناقض بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد redirect

  1. verb Channel into a new direction
    Synonyms: airt

لغات هم‌خانواده redirect

ارجاع به لغت redirect

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «redirect» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/redirect

لغات نزدیک redirect

پیشنهاد بهبود معانی