گذشتهی ساده:
stigmatizedشکل سوم:
stigmatizedسومشخص مفرد:
stigmatizesوجه وصفی حال:
stigmatizingدر انگلیسی بریتانیایی بهجای stigmatize از stigmatise استفاده میشود.
خوار کردن، تحقیر کردن، بدنام کردن، لکهدار کردن، شماتت کردن
It's unfair to stigmatize someone for their past mistakes.
بیانصافی است که کسی را بهخاطر اشتباهات گذشتهاش تحقیر کنیم.
Many people stigmatize the homeless, failing to see their struggles.
بسیاری از مردم بیخانمانها را بدنام میکنند و کوشش آنها را نمیبینند.
قدیمی (به چیز بدی) انگ زدن، خطاب کردن، برچسب زدن، نشاندار کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Anyone who criticized the leader was stigmatized as traitor.
به هرکسی که از رهبر انتقاد میکرد، انگ خیانت میزدند.
Society tends to stigmatize those with mental health issues.
جامعه تمایل دارد کسانی که مشکلات سلامت روانی دارند را نشاندار کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stigmatize» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stigmatize