Stigmatize

ˈstɪɡmətaɪz ˈstɪɡmətaɪz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • verb - transitive
    انگ زدن بر، داغ، نشان‌دار کردن، لکه‌دار کردن، برچسب زدن
    • - Anyone who criticized the leader was stigmatized as traitor.
    • - به هر کسی که از رهبر انتقاد می‌کرد انگ خیانت می‌زدند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد stigmatize

  1. verb brand, label
    Synonyms: characterize, class, classify, defame, denounce, designate, disgrace, mark, stamp, tag

ارجاع به لغت stigmatize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stigmatize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stigmatize

لغات نزدیک stigmatize

پیشنهاد بهبود معانی