فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Stigmatize

ˈstɪɡmətaɪz ˈstɪɡmətaɪz

گذشته‌ی ساده:

stigmatized

شکل سوم:

stigmatized

سوم‌شخص مفرد:

stigmatizes

وجه وصفی حال:

stigmatizing

توضیحات:

در انگلیسی بریتانیایی به‌جای stigmatize از stigmatise استفاده می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

خوار کردن، تحقیر کردن، بدنام کردن، لکه‌دار کردن، شماتت کردن

It's unfair to stigmatize someone for their past mistakes.

بی‌انصافی است که کسی را به‌خاطر اشتباهات گذشته‌اش تحقیر کنیم.

Many people stigmatize the homeless, failing to see their struggles.

بسیاری از مردم بی‌خانمان‌ها را بدنام می‌کنند و کوشش آن‌ها را نمی‌بینند.

verb - transitive

قدیمی (به چیز بدی) انگ زدن، خطاب کردن، برچسب زدن، نشان‌دار کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Anyone who criticized the leader was stigmatized as traitor.

به هرکسی که از رهبر انتقاد می‌کرد، انگ خیانت می‌زدند.

Society tends to stigmatize those with mental health issues.

جامعه تمایل دارد کسانی که مشکلات سلامت روانی دارند را نشان‌دار کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stigmatize

  1. verb brand, label
    Synonyms:
    mark tag label stamp designate characterize classify denounce defame disgrace slander

ارجاع به لغت stigmatize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stigmatize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stigmatize

لغات نزدیک stigmatize

پیشنهاد بهبود معانی