فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Involute

ˈɪnvəluːt ˈɪnvəluːt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

بغرنج، تودرتو، مبهم، پیچیده، پیچ‌دار، پیچیده شدن، پیچ‌دار شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

involute shells

صدف‌های درون‌پیچ

involute leaves

برگ‌های پیچ‌‌دار

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد involute

  1. adjective especially of petals or leaves in bud; having margins rolled inward
    Synonyms:
    rolled
  1. adjective difficult to understand because of intricacy
    Synonyms:
    complicated complex involved intricate elaborate tangled knotty convoluted labyrinthine byzantine daedal daedalian

ارجاع به لغت involute

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «involute» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/involute

لغات نزدیک involute

پیشنهاد بهبود معانی