فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Purulence

American: ˈpjʊərələns British: ˈpjʊərələns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    ریم، آلودگی، زخم چرکی، چرک‌داری
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد purulence

  1. noun Symptom of being purulent (containing or forming pus)
    Synonyms: purulency
  2. noun A fluid product of inflammation
    Synonyms: pus, suppuration, ichor, sanies, festering

ارجاع به لغت purulence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «purulence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/purulence

لغات نزدیک purulence

پیشنهاد بهبود معانی