شکل جمع:
incidencesمیزان (وقوع)، میزان شیوع، دامنه، وقوع (جنایت و بیماری و غیره)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
the incidence of crime
وقوع جنایت
This area has a high incidence of disease.
میزان شیوع بیماری در این ناحیه زیاد است.
فیزیک تابش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the angle of incidence
زاویهی تابش
The incidence of light on the water created a beautiful reflection.
تابش نور روی آب بازتاب زیبایی ایجاد کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «incidence» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/incidence