در مؤسسه یا بنگاه قرار دادن، در بیمارستان بستری کردن، تبدیل به مؤسسه کردن، رسمی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The Japanese had institutionalized suicide.
ژاپنیها خودکشی را تبدیل به یک رسم کرده بودند.
Because of mental illness, she was institutionalized three times.
بهدلیل بیماری روانی سه بار او را در تیمارستان بستری کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «institutionalize» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/institutionalize