آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Institutionalized

ˌɪnstəˈtuːʃnəlaɪzd ˌɪnstəˈtjuːʃənəlaɪzd

معنی institutionalized | جمله با institutionalized

adjective

نهادینه‌شده، ساختاریافته، عرفی‌شده، به‌سنت مبدل‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

institutionalized secrecy

پنهان‌کاری نهادینه‌شده

institutionalized discrimination

تبعیض نهادینه‌شده

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد institutionalized

  1. adjective standardized
    Synonyms:
    traditional regulated regularized

ارجاع به لغت institutionalized

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «institutionalized» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/institutionalized

لغات نزدیک institutionalized

پیشنهاد بهبود معانی