فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Typecast

ˈtaɪpkæst ˈtaɪpkɑːst

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

سینما و تئاتر تیپ‌سازی کردن (انتخاب کردن هنرپیشه در یک نقش ثابت در فیلم‌های مختلف (به ویژه به دلیل ظاهر فیزیکی یا موفقیت قبلی او در چنین نقش‌هایی))

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The actress was tired of being typecast hoped to be considered for more diverse roles.

این بازیگر از تیپ‌سازی خسته شده بود و امیدوار بود برای نقش‌های متنوع‌تری در نظر گرفته شود.

The casting director didn't want to typecast the actor based on his previous work.

مسئول انتخاب بازیگر نمی‌خواست این بازیگر را بر اساس کارهای قبلی‌اش تیپ‌سازی کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد typecast

  1. verb identify as belonging to a certain type
    Synonyms:
    type

ارجاع به لغت typecast

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «typecast» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/typecast

لغات نزدیک typecast

پیشنهاد بهبود معانی