آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

ذوق به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / zogh /

flair, talent, imagination, aptitude, genius, gift, verve, bent

flair

talent

imagination

aptitude

genius

gift

verve

bent

استعداد، قریحه

او در کارهایش ذوق خاصی به خرج می‌داد.

He did every thing with a flair.

آنان فاقد ذوق لازم برای درک هنر نو می‌باشند.

They lack the necessary imagination to appreciate modern art.

اسم
فونتیک فارسی / zogh /

taste, tact, elegance, style, elation

taste

tact

elegance

style

elation

سلیقه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

او در مد ذوق بسیار خوبی دارد.

She has a great taste in fashion.

ذوق او باعث شد که در میان هم‌سالانش رهبر محبوبی باشد.

His tact made him a popular leader among his peers.

اسم
فونتیک فارسی / zogh /

عامیانه zeal, enthusiasm

zeal

enthusiasm

شادی، اشتیاق

بی‌میلی او ذوق ما را کم کرد.

His reluctance dampened our enthusiasm.

او وظایف خود را با ذوق انجام می‌داد.

He performed his duties with zeal.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ذوق

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت ذوق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ذوق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ذوق

لغات نزدیک ذوق

پیشنهاد بهبود معانی