فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

شور به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • فونتیک فارسی

    shõr
  • salt(y), brackish, sensation, emotion, passion, fervour, enthusiasmanxiety
  • deliberation, consultation, reading
  • بحران و غیره
  • throe
  • عامیانه lather, pep, bang
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد شور

ارجاع به لغت شور

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شور» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/شور

لغات نزدیک شور

پیشنهاد بهبود معانی