paroxysm, rage, height, fire, ferment, intensity, intensiveness, crisis
paroxysm
rage
height
fire
ferment
intensity
intensiveness
crisis
خشم او در یک شور ناگهانی فوران کرد و تمام اطرافیانش را شگفتزده کرد.
His anger erupted in a paroxysm, surprising everyone around him.
شور رقابت ورزشکاران را به مرزهای خود رساند.
The intensiveness of the competition pushed the athletes to their limits.
excitement, exaltation, passion, emotion, fervour, fever, vitality, vigour, vehemency, verve, vivacity, vibrancy, vehemence, vigor, zest, zeal, thrill, fervency, raciness, keenness, sprit, exberance
excitement
exaltation
passion
emotion
fervour
fever
vitality
vigour
vehemency
verve
vivacity
vibrancy
vehemence
vigor
zest
zeal
thrill
fervency
raciness
keenness
sprit
exberance
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او نتوانست شور خود را در مورد سفر پیش رو کنترل کند.
He couldn't contain his excitement about the upcoming trip.
او با شور زیادی دربارهی اهمیت آموزش صحبت کرد.
She spoke with great passion about the importance of education.
anxiety, worry, fear, apprehension
anxiety
worry
fear
apprehension
شور او برای امتحان، او را شبها بیدار نگه میداشت.
Her anxiety about the exam kept her awake at night.
او شور عمیقی در مورد امنیت مالی داشت.
He had a deep-rooted worry about financial security.
موسیقی Shoor
Shoor
او نواختن شور را از پدربزرگش که موسیقیدان ماهری بود، آموخت.
He learned to play the shoor from his grandfather, who was a master musician.
صدای شور از کوهها طنینانداز شد و همه را مسحور کرد.
The sound of the shoor resonated through the mountains, enchanting everyone nearby.
going too far (in doing something), overdoing, overindulgence, extravagance, intemperance, excess
going too far
overdoing
overindulgence
extravagance
intemperance
excess
شور در تفریح گاهی اوقات به پشیمانی منجر میشود.
Overdoing the fun can sometimes lead to regret.
شور انتقاد او از کارش باعث شد که احساس بیاحترامی کند.
His going too far in criticizing her work made her feel unappreciated.
salty, salt, saline, salted, briny, corned, halo-
salty
salt
saline
salted
briny
corned
halo-
نسیم دریا بوی شوری را به همراه داشت که مرا به یاد تابستان میانداخت.
The ocean breeze carried a salty aroma that reminded me of summer.
نسیمهای شور اغلب از شهرهای ساحلی میگذرد و خنکی تازهای به ارمغان میآورد.
Briny breezes often sweep through the coastal towns, bringing a refreshing chill.
salty, salt, saline, briny, having too much salt
salty
salt
saline
briny
having too much salt
او یک چاشنی شور به غذا اضافه کرد.
She added a salty seasoning to the dish.
آب شور اغلب در درمانهای پزشکی برای هیدراسیون استفاده میشود.
Saline water is often used in medical treatments for hydration.
salted, pickled, kept in saltwater
salted
pickled
kept in saltwater
شور اغلب بهعنوان یک میانوعده سرو میشود.
Salted is often served as a snack.
شور میتواند یک افزودنی خوشمزه به سالادها باشد.
Salted can be a delicious addition to salads.
a suffix (means: washer)
a suffix
مردهشورخانه
mortuary
رختشور
laundress
کلمهی «شور» در زبان انگلیسی به passion، zeal، یا در برخی بافتها به enthusiasm ترجمه میشود.
شور یکی از احساسات ژرف و پویای انسانی است که انرژی و حرارت خاصی به رفتار، تفکر و تصمیمهای انسان میبخشد. این احساس، معمولاً با انگیزهی درونی قوی و تعلق خاطر شدید به یک موضوع، هدف یا ایده همراه است. فردی که با شور زندگی میکند، نهتنها در مسیر خود ثابتقدم است، بلکه با تمام وجود به فعالیت مورد نظرش دل میبندد و لحظهای از پیگیری آن دست نمیکشد. شور، صرفاً احساسات لحظهای یا هیجانزدگی سطحی نیست، بلکه ترکیبی از باور، عشق، انرژی، و پشتکار است که به تلاشها معنا میبخشد.
در هنر، شور، نیروی محرک اصلیِ خلق آثار ماندگار است. یک نقاش، نویسنده یا موسیقیدان، زمانی میتواند اثرگذار باشد که در کارش شور حقیقی جریان داشته باشد. این شور، همان چیزیست که مخاطب درک میکند؛ حسی ناب، اصیل و بیواسطه که از دل خالق به دل بیننده یا شنونده منتقل میشود. حتی اگر اثر فنیترین یا پیچیدهترین نباشد، شورِ درونی هنرمند میتواند روح اثر را زنده نگه دارد و آن را از فراموشی نجات دهد.
در حوزهی آموزش و یادگیری نیز شور نقش تعیینکنندهای دارد. دانشآموزی که با شور یاد میگیرد، حتی در مواجهه با چالشهای سخت، انگیزهی خود را از دست نمیدهد و با اشتیاق به دنبال درک عمیقتر میرود. از سوی دیگر، معلمی که با شور تدریس میکند، میتواند الهامبخش باشد و فضای کلاس را به محیطی زنده، گرم و مؤثر تبدیل کند. این ویژگی نهتنها در یادگیری، بلکه در تمام عرصههای رشد انسانی اثرگذار است.
با این حال، شور اگر کنترلنشده یا بدون جهت مشخص باشد، ممکن است به احساسات افراطی، رفتارهای تکانهای یا تصمیمهای ناپخته بینجامد. همانطور که آتش شور میتواند موتور حرکت باشد، در صورت بیتدبیری ممکن است همهچیز را بسوزاند. به همین دلیل است که بسیاری از فیلسوفان و روانشناسان، بر لزوم توازن میان شور و خرد تأکید کردهاند؛ یعنی شور باید با آگاهی، مسئولیتپذیری و جهتمندی همراه شود تا به نتیجهای سازنده بینجامد.
شور نیروییست که به زندگی گرما میبخشد. انسان بدون شور، ممکن است کار کند، بیاموزد یا حتی بیافریند، اما چیزی در رفتار و نگاه او خاموش و بیروح باقی میماند. شور، آن جوهرهی درخشانیست که زندگی را از یکنواختی درمیآورد و به هر حرکت و کلامی، معنا و رنگ میبخشد.
کلمهی «شور» در معنای طعمی در زبان انگلیسی به salty ترجمه میشود.
طعم شور یکی از پنج طعم پایهای است که گیرندههای چشایی انسان قادر به تشخیص آن هستند. این طعم عمدتاً ناشی از حضور یونهای سدیم، بهویژه کلرید سدیم یا همان نمک خوراکی، در مواد غذایی است. حس کردن طعم شور در دهان، از طریق گیرندههای ویژهای در زبان و دهان صورت میگیرد که نسبت به غلظت یونهای سدیم حساساند. بدن انسان برای انجام عملکردهای زیستی خود مانند تعادل الکترولیتی، انتقال پیامهای عصبی و انقباض عضلات، به میزان مشخصی از سدیم نیاز دارد، و به همین دلیل، طعم شور بهنوعی نقش هشدار و راهنما برای جذب این مادهی حیاتی دارد.
در آشپزی، طعم شور نقش تعیینکنندهای در ایجاد تعادل مزهها و برانگیختن اشتها ایفا میکند. مقدار مناسبی از نمک میتواند طعم غذا را تقویت کرده، مزهی مواد دیگر را برجستهتر کند و حتی تلخی یا شیرینی برخی مواد را تعدیل نماید. به همین خاطر است که در بسیاری از دستورهای غذایی، حتی برای شیرینیجات، مقدار کمی نمک افزوده میشود تا مزهی کلی غذا متعادل و خوشایندتر گردد. از سوی دیگر، اگر طعم شور بیش از اندازه باشد، میتواند تمام تعادل طعمی را بر هم بزند و تجربهی ناخوشایندی برای مصرفکننده ایجاد کند.
افزون بر کاربردهای مزهای، طعم شور نقشی کلیدی در نگهداری مواد غذایی نیز داشته است. از دیرباز، نمک بهعنوان یکی از مؤثرترین مواد نگهدارنده مورد استفاده قرار میگرفته، زیرا محیط شور رشد باکتریها و قارچها را محدود میکند. بههمین دلیل، خوراکیهایی چون پنیر، ماهی دودی، خیارشور و گوشتهای نمکسود، که دارای طعم شور مشخصی هستند، قدمتی چند صد ساله در فرهنگ غذایی بسیاری از جوامع دارند و هنوز هم جایگاه مهمی در سبد غذایی مردم دارند.
در عین حال، مصرف بیشازحد نمک و طعم شور میتواند پیامدهای نامطلوبی برای سلامت داشته باشد. پژوهشهای علمی بارها تأکید کردهاند که زیادهروی در مصرف نمک میتواند به افزایش فشار خون، بروز بیماریهای قلبی-عروقی، مشکلات کلیوی و حتی پوکی استخوان منجر شود. بسیاری از مردم بهویژه در جوامع شهری و با رژیم غذایی فرآوریشده، روزانه بیش از نیاز بدن خود نمک مصرف میکنند، بیآنکه متوجه تأثیر بلندمدت آن باشند. به همین دلیل، کنترل مصرف نمک و آگاهی از میزان شوری غذا، موضوع مهمی در بهداشت تغذیه است.
طعم شور، با وجود سادگی ظاهریاش، حامل پیچیدگیهای بسیاری در جنبههای زیستی، فرهنگی و تغذیهای است. شور نهفقط یک مزه، بلکه بخشی از تجربهی عمیق و چندلایهی انسان از غذا، حافظهی چشایی و سبک زندگی اوست. از حس نوستالژیک نان و پنیر سنتی گرفته تا غذاهای فرآوریشدهی مدرن، طعم شور در زندگی روزمرهی ما حضوری پررنگ و انکارناپذیر دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «شور» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شور