با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Redistribute

    ˌriːdɪˈstrɪbjuːt ˌriːdɪˈstrɪbjuːt
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      redistributed

    • شکل سوم:

      redistributed

    • سوم‌شخص مفرد:

      redistributes

    • وجه وصفی حال:

      redistributing

    معنی‌ها

    verb - transitive C2
    دوباره توزیع کردن، توزیع دوباره کردن، از نو تقسیم کردن، دوباره تقسیم کردن، دوباره پخش کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    verb - transitive
    دوباره طبقه‌بندی کردن، دوباره دسته‌بندی کردن
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت redistribute

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «redistribute» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/redistribute

    لغات نزدیک redistribute

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی