فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Preemption

American: ˌpriːˈempʃn British: ˌpriːˈempʃn

توضیحات:

به این شکل نیز نوشته می‌شود: pre-emption

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable

جلوگیری، پیشگیری، ممانعت

the government's preemption of terrorist attacks

پیشگیری حکومت از حملات تروریستی

the teacher's pre-emption of student misbehavior

پیشگیری معلم از بدرفتاری دانش‌آموز

noun countable uncountable

حق شفعه، حق تقدم (به‌ویژه در خرید زمین و ملک و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The wealthy businessman exercised his preemption and bought the prime property before anyone else could.

تاجر ثروتمند از حق شفعه‌ی خود استفاده کرد و پیش از هر کس دیگری ملک درجه‌یک و مرغوب را خرید.

The pre-emption clause in the contract allowed the buyer to purchase the property before anyone else.

بند حق تقدم در خرید در قرارداد به خریدار اجازه داد پیش از هر کس دیگری ملک را خریداری کند.

noun countable uncountable

خرید شفعه‌ای

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد preemption

  1. noun the right to purchase something in advance of others
    Synonyms:
    pre-emption
  1. noun the act of taking something for oneself
    Synonyms:
    seizure appropriation assumption usurpation pre-emption arrogation

ارجاع به لغت preemption

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «preemption» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/preemption

لغات نزدیک preemption

پیشنهاد بهبود معانی