با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Bedroom

ˈbedrʊm / / -ruːm ˈbedrʊm / / -ruːm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    bedrooms

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A1
اتاق‌خواب، خوابگاه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The bedroom was decorated in soft colors.
- اتاق‌خواب با رنگ‌های ملایم تزئین شده بود.
- She found her favorite book under the bed in the bedroom.
- او کتاب مورد علاقه‌اش را زیر تخت اتاق‌خواب پیدا کرد.
adjective
(مربوط به فعالیت) جنسی
- a bedroom farce
- نمایش کمدی جنسی
- The bedroom atmosphere ignited their passion.
- فضای جنسی میل شهوانی آن‌ها را برانگیخت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bedroom

  1. noun place for sleeping
    Synonyms: bedchamber, bunk room, chamber, cubicle, guest room

ارجاع به لغت bedroom

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bedroom» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bedroom

لغات نزدیک bedroom

پیشنهاد بهبود معانی