با چشمان نیمبسته، کورموشی، از گوشهی چشم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She sized him up asquint.
از گوشهی چشم او را برانداز کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «asquint» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/asquint