با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Asquint

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective adverb
با چشمان نیم‌بسته، کورموشی، از گوشه‌ی چشم
- She sized him up asquint.
- از گوشه‌ی چشم او را برانداز کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد asquint

  1. adjective (used especially of glances) directed to one side with or as if with doubt or suspicion or envy; - Elizabeth Bowen
    Synonyms: askance, askant, squint, squint-eyed, squinty, sidelong

ارجاع به لغت asquint

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «asquint» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/asquint

لغات نزدیک asquint

پیشنهاد بهبود معانی