Birdbrain

    ˈbɜːrdbreɪn ˈbɜːdbreɪn
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun
    آدم احمق، کودن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - Only a birdbrain would use heroin.
    - فقط آدم‌های کم‌عقل هروئین مصرف می‌کنند.
    - He was a bird-brained gambler.
    - او قمارباز کودنی بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد birdbrain

    1. noun A person with confused ideas; incapable of serious thought
      Synonyms: addle-head, addlehead, loon

    ارجاع به لغت birdbrain

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «birdbrain» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/birdbrain

    لغات نزدیک birdbrain

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند