فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Tomorrow

təˈmɑroʊ təˈmɒrəʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb noun uncountable A1
    فردا، روز بعد
    • - I will write tomorrow.
    • - فردا خواهم نوشت.
    • - Tomorrow is a new day.
    • - فردا یک روز جدید است.
    • - day after tomorrow
    • - پس‌ فردا
    • - tomorrow week
    • - هشت روز دیگر
    • - tomorrow night
    • - فردا شب
  • noun countable uncountable C2
    آینده، (مجازاً) فردا
    • - We have to think of the nation's tomorrow.
    • - باید در فکر آینده‌ی ملت باشیم.
    • - for a better tomorrow
    • - برای فردایی بهتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد tomorrow

  1. noun The time of light or work
    Synonyms: the morrow, next day in the course of time, the future, mañana (Spanish), mañana (Spanish)

ارجاع به لغت tomorrow

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tomorrow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tomorrow

لغات نزدیک tomorrow

پیشنهاد بهبود معانی