آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Incapacitation

ˌɪnkəˌpæsəˈteɪʃən ˌɪnkəˌpæsəˈteɪʃən

معنی incapacitation

noun

محجوری، ناتوانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

سوال‌های رایج incapacitation

مغنی incapacitation به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «incapacitation» در زبان فارسی به «ناتوان‌سازی» یا «از کار انداختن» ترجمه می‌شود.

زمانی که از کلمه‌ی incapacitation استفاده می‌کنیم، منظور آن است که فرد، سیستم یا وسیله‌ای به دلیل شرایط خاص یا اقداماتی مشخص توانایی انجام وظایف طبیعی خود را از دست داده است. این مفهوم می‌تواند شامل محدودیت‌های جسمانی، روانی یا عملی باشد و نشان‌دهنده‌ی وضعیتی است که مانع عملکرد طبیعی و مؤثر می‌شود. incapacitation به نوعی توقف یا کاهش توانایی در انجام فعالیت‌ها را توصیف می‌کند و معمولاً برای بیان اثرات منفی یا پیامدهای اجتناب‌ناپذیر یک عامل مورد استفاده قرار می‌گیرد.

در زندگی روزمره، incapacitation می‌تواند به محدودیت‌های موقت یا دائم افراد اشاره داشته باشد. برای مثال، آسیب‌های جسمانی شدید، بیماری‌ها یا جراحات می‌توانند منجر به incapacitation فرد شوند و توانایی او برای انجام فعالیت‌های روزانه را کاهش دهند. این کاربرد نشان می‌دهد که incapacitation نه تنها یک وضعیت جسمانی، بلکه می‌تواند اثرات روانی و اجتماعی نیز داشته باشد و نیازمند حمایت، مراقبت یا تغییر شرایط باشد.

در محیط‌های حرفه‌ای و امنیتی، incapacitation کاربرد ویژه‌ای دارد. برای مثال، در حوزه‌های نظامی یا قانونی، incapacitation به اقداماتی گفته می‌شود که موجب جلوگیری از توانایی دشمن یا متخلف برای انجام اقدامات خطرناک می‌شود. این کاربرد نشان می‌دهد که incapacitation می‌تواند به عنوان ابزار پیشگیرانه و حفاظتی نیز به کار رود و هدف آن تضمین ایمنی و کاهش ریسک است.

در متون پزشکی و علمی، incapacitation اغلب برای توصیف اثرات بیماری‌ها، جراحات یا شرایط مزمن بر عملکرد فیزیکی و روانی فرد استفاده می‌شود. پزشکان و محققان با بررسی وضعیت incapacitation می‌توانند میزان ناتوانی، نیاز به مراقبت‌های پزشکی و درمان‌های بازتوانی را تعیین کنند. این کاربرد به درک بهتر تأثیر عوامل مختلف بر کیفیت زندگی و توانایی‌های افراد کمک می‌کند.

از منظر روان‌شناختی و اجتماعی، وضعیت incapacitation می‌تواند بر استقلال، اعتماد به نفس و تعاملات فرد با دیگران تأثیرگذار باشد. افراد ناتوان ممکن است با محدودیت‌های اجتماعی، کاهش توانایی تصمیم‌گیری و وابستگی به دیگران مواجه شوند. incapacitation نه تنها یک وضعیت عملی یا جسمانی است، بلکه بازتابی از تأثیرات اجتماعی و روانی نیز محسوب می‌شود و اهمیت حمایت، بازتوانی و سازگاری با شرایط را برجسته می‌سازد.

ارجاع به لغت incapacitation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «incapacitation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/incapacitation

لغات نزدیک incapacitation

پیشنهاد بهبود معانی